همون طور که می دونید و یا این که نمی دونید من چند وقتی هست که داخل یه آژانس کمک یکی از دوستانم می کنم
در این مدت به نتایج شگرفی رسیده ام که یکی از اون ها ازدواج نکردن با کسانی هست که بدون این که مجبور به عمل زیبایی باشند عمل زیبا یی می کنند * .
دلایلی همبرای این حرفم دارم:
1. کسانی که جراحی زیبایی می کنند اصولا آدم های ظاهر بینی هستند و بیشتر به ظاهر شما دقت می کنند تا واقعیت خود شما
2. اصولا این انسان ها قانع نیستند (در همه زمینه ها)
3. به جای این که برای شما ارزشی قائل باشند برای خودشان ارزشی قائل هستند مثلا اگر عمل جراحی بینی کرده باشند و با شما در یک ماشین باشند و تصادف بکنید قبل از انکه جویای حال شما باشند جویای حال بینی مبارک خود می باشند
4. اینان اکثرا انسان های دهن بینی هستند
5. واقعیت وجودی خود رو نشناختن و سعی می کنند کمبود های خود را از طریق دیگری جبران کنند
6. اصولا منطق اینان منطق پول و زور می باشد یعنی این که اگر شما پول ویا قدرت نداشته باشید اینان را به سختی می توانید قانع کنید در صورت دارا بودن پول و قدرت به سادگی از شما حرف شنوی دارند
7. .....
فیلم علائ الدین و ضدیت با اسلام و شیعه + عکس
چند روز پیش خواستم به یاد کودکی یک فیلم بچه گانه نگاه کنم
رفتم سراغ آرشیو فیلم هام و یک فیلم رو انتخاب کردم
فیلم علائ الدین و چراغ جادو !!
وقتی فیلم رو نگاه کردم چیز هایی دیدم که اصلا قبلا دیده بودم به اون ها توجه نکرده بودم.
فیلم کاملا ضد اسلام و ضد شیعه بود !!!
در پایین مقداری از مطالب ضد اسلام و مخصوصا ضد شیعه این فیلم رو همراه تصاویری از فیلم می اورم البته مقداری!!!
1. حتما می دونید که اسم دیگه مذهب ما جعفری است که از اسم امام جعفر صادق ع گرفته شده است.
باید بدونید اسم نقش منفی فیلم "جعفر" هست.
این شخص در فیلم مظهر تمامی بدی ها هست.
2. اسم دومین دزدی که برای بدست اوردن یک تکه طلا چندین نفر رو کشته "کاظم " هست.
3. علا الدین میمونش رو "ابو" صدا می کنه که به عربی یعنی پدر
4.علائ الدین وقتی که خودش رو به دروغ شاهزاده جا می زنه اسم خودش رو می گزاره "علی"!!!!
5. وقتی علا الدین به دروغ به قول چراغ جادو شک می کنه ، غول چراغ جادو به او "مصطفی شکاک" می گه!!!
6. در اواخر فیلم جعفر یک جادو گر خطر ناک می شه
7. و در اخر فیلم جعفر جادو گر تبدیل به یک مار غول اسا می شه
در این فیلم تمامی نقش ها ی منفی اسامی امام شیعه دارند و باقی افراد نه
متاسفانه روالی بد در صدا و سیما ما وجود داره
برنامه های صدا وسیما از دیدگاه های متفاوت می توان دسته بندی کرد ولی در این سخن می خوام از لحاظ وجود خدا تقسیم کنم
متاسفانه از نظر و جود خدا برنامه های تلویزیونی به 2 دسته :
1. برنامه هایی که در ان ها خدا هست و بازیگران ونقش ها بنده خدا هستند
2. فیلم هایی که خدا در انها مرده است
در فیلم های سری اول خدا در انها حتی به صورت خیلی کم رنگ و گاهی خوب وجود دارد.
متاسفانه تعداد این فیلم ها کم است و گاها بیننده کمی دارد چون سناریوی انها بیشتر مواقع دارای نقص است
بیشتر مواقع همه فیلم سیاهی است مثل فیلم ستایش، نرگس ،
متاسفانه همیشه بدبخت ترین فرد در این فیلم ها نماز خوان هست و کسانی که هیچ مشکلی ندارند با خدا و نماز بیگانه هستند
اما سری دوم فیلم ها که خدا در این فیلم ها مرده است :
مشخصه اصلی این فیلم ها اینه که در اونها اصلا اسمی از خدا و پیامبر نمیاد
گاها در اون ها کسی بدبخت نیست و این فیلم ها بیشتر داری دورن مایه طنز هستند که باعث می شه مردم بیشتر به این ها جلب بشن
از این فیلم ها می توان به تعداد بسیار نام برد : خانه اجاره ای ، برره ، نقطه چین ، ساختمان پزشکان و..................
معلوم نیست سیاست رسانه ملی در این زمینه چی هست
به عبارتی:
نه رومی رومه
و نه زنگی زنگ
چند وقتی هست که سریال های کره ای وارد صدا و سیما شده اند
این نوشتارمن در رابطه با بدی ها و لایه های پنهان این فیلم ها هست.
از مهمتری مشخصه های این فیلم ها تبلیغ حکومت شاهنشاهی هست،
در تمام فیلم های کره ای پخش شده از صدا و سیمای ما شاه انسانی بسیار خوب ، پاک ، راستگو ، قانون مدار و....... هست یعنی شما هیچ پادشاهی نمی بینید که ادم بدی باشه
مثلا در فیلم جومونگ شاه مقابل او که ادمی بسیار منفی بنظر می رسه ، شما می بینید که اصلا به مردم خودش بدی نمی کنه و تنها دشمن جومونگ هست . توجه کنید : مردم کشوری که پادشاهش ادم بدی به نظر میاد اصلااز شاه ناراحت نیستند و درگیری فقط بین شاه ها هست و نه مردم
شما مثالی بیارید که به مردم خودش بدی کرده باشه اصلا شما پیدا نمی کنید!!!!!
و اگر ادمی بسیار منفی در این فیلم ها می بینید اون شخص قطعا شاه مملکت نیست بلکه کسی هست که قدرت براش مهمه و شاه رو برای قدرت یافتن خودش می خواد و در اصل دشمن شاه هست مثل جواهری در قصر و دونگی
جالب اینه که توی این فیلم ها ، اگر جنگی بین دو کشور نباشه و موضوع در رابطه با یک شاه باشه(مثل جواهری در قصر ویا دونگی) داستان این طور هست که دو حزب در کشور حکومت می کنند که یکی فقط فکر منافع خودش هست و دنبال زر اندوزی هست و گروه دیگر طرفدار مردم و فکر کمک به فقرا و جالب اینه که گروه خوب طرفدار و وفادار 100% به شاه است و حاضر هست جونشون رو برای شاه بدهند و گروه شر برعکس اینانند
شما دراین فیلم ها می بینید که اگر شاه اشتباهی هم بکنه ، این اشتباه بخاطر دروغگویی و نامردی حزب دشمن شاه هست ونه این که شاه به عمد اشتباهی بکند
در تمام این فیلم ها شاه حاضر هست جونش رو برای مردمش بده و اون ها از مشکلات رهایی بیابند
در همه این فیلم ها مردم وقتی برای شاه مشکلی پیش بیاد چنان گریه می کنند که انگار عزیزشون رو ازدست دادند و برای عزیز ترین کسشون مشکل پیش امده
و یکی از بدترین چیز های این فیلم ها سجده مردم و نزدیکان شاه به شاه هستند .
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
گروه فرهنگی مشرق- وقتی یک آقازاده ی مشهدی در کشور کره جنوبی جو گیر می شود و همان جا نطفه ی ساخت یک مستند یک و نیم میلیاردی با یک بانوی جوان منعقد می گردد، صدای بسیاری از متدینین اهل فرهنگ وهنر بلند می شود که چرا باید آستان قدس رضوی با یک بازیگر جوان قرار داد یک ونیم میلیاردی منعقد کند. بیانیه های متعدد علیه این اقدام صادر می شود و تا چند هفته این موضوع می شود تیتر اول رسانه های فرهنگی کشور.
وقتی یکی از مدیران عالی رتبه ی دولتی در کشور آمریکا، بابت فعالیت های بی شائبه و لابی های تاثیرگذار یک تهیه کننده و کارگردان سینما که البته دستی هم در تولید فیلم های آنچنانی دارد! از همان جا قول ساخت یک فیلم سینمایی را به ایشان می دهد، فریاد ها بلند می شود و رسانه ها و نمایندگان مجلس موضع می گیرند. وزیر ارشاد و معاونش به مجلس فرا خوانده می شوند. اهالی سینما معترض می شوند که چرا باید به این فیلمساز خارج نشین چند میلیارد پول بی زبان کشور هبه گردد تا ایشان با حمایت سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فیلم مورد علاقه شان را بسازد.
البته از حق نباید گذشت در هر دو مورد حق با معترضان است. اما سئوال اینجاست که چرا اهل رسانه و هنر و فرهنگ، نمایندگان مجلس و متدینین معترض به موضوعات مشابه اما بسیارمهمتر از دو مورد پیشگفته چندان عنایت و توجه نمی نمایند؟
مثلا آیا اهمیت همین ماجرای اخراج بازیگر فیلم« قلاده های طلا» از مراسم کمک اهالی سینما به هموطنان زلزله زده ی آذربایجان کمتر از مورد فوق نیست؟ شاید عده ای از این ادعا متعجب شوند اما نگارنده به سادگی اثبات می کند که این ماجرای به ظاهر ساده، بسیار مهمتر از دو مورد فوق است! قصد پیش کشیدن زشتی این عمل با تمسک به مسائل اخلاقی را ندارم. کمی حوصله بخرج دهید خدمتتان عرض می کنم.
در سال1378 سریال «قصه های رودخانه» با سرمایه گذاری سیمای جمهوری اسلامی و کشور مالزی و به کارگردانی کمال تبریزی تولید می شود اما این سریال هرگز امکان نمایش در شبکه های ملی را نمی یابد.
«خبرنگار: شما سریالی از سالهای قبل داشتید که توقیف بود.
کارگردان:قصه های رودخانه؟
خبرنگار: بله، وضعیت این سریال را پی گیری نکرده اید؟
کارگردان:چه کار کنیم؟ باید برخی از مسئولان تلویزیون عوض شوند!
خبرنگار: چرا توقیف شد؟ عجیب است که یک سریال این همه سال توقیف باشد.
کارگردان: چون موقعیت ما با موقعیت آنها به عنوان دو کشور اسلامی باهم مقایسه می شد.»
در سال 1387فیلم سینمایی« پاداش» با سرمایه گذاری سیمافیلم تولید می گردد. قرار بر این می شود که پس از اکران فیلم سینمایی پاداش، سریال 4 قسمتی آن از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شود. اما سیما پس از بازبینی فیلم، از فیلم برائت می جوید و پاداش به دلیل عبور از خط قرمزهای اخلاقی و تعرض به برخی مقدسات دینی توقیف می شود!
«کارگردان:می خواهند نمایش بدهند، نمی خواهند، نگه دارند تا بالاخره یک روزی اکران شود. این همه جلوی نمایش به رنگ ارغوان را گرفتند چه فرقی کرد؟ اگر به جای الان، همان موقع نمایش می دادند چه اتفاقی می افتاد؟ حداکثر اینکه پاداش را هم می خواهند پنج سال نگه دارند و پنج سال دیگر نمایش بدهند مهم نیست.»
درسال 1388 کمال تبریزی فیلم سینمایی« دونده زمین » را با مشارکت ژاپنی ها می سازد. گرچه این فیلم نیز امکان نمایش عمومی در کشور را نمی یابد اما برخلاف سرمایه گذاران ایرانی فیلم های تبریزی، ظاهرا سرمایه گذار ژاپنی چندان از تولید فیلم ناخرسند نیست.
یک بازیگر ژاپنی که قصد دویدن دور دنیا را دارد در ترکیه متوجه بیماری سرطانش می شود. او امیدوارانه به سفرش ادامه می دهد. در گذر از ایران، از روستایی عبور می کند که همه اهالی آن یا خوابند یا خواب زده! دونده ژاپنی سرزندگی را به کودکان این سرزمین به آرمغان می آورد تا شاید آنان والدین خوابزده خود را بیدار کنند! در شرایطی که همگان ایران اسلامی را منشاء بیداری اسلامی در جهان می دانند فیلمساز، مردم ایران را خوابزده به نمایش می گذارد تا شاید کسی از آنسوی آبه آنها را بیدار کند!
در سال 1389 فیلم «خیابانهای آرام» با نگاهی طعنه آمیز به انتخابات 88 توسط کمال تبریزی ساخته می شود اما این بار فیلم نه توسط معاونت سینمایی ارشاد بلکه توسط تهیه کننده فیلم امکان نمایش عمومی را نمی یابد. با درخواست رسمی تهیهکننده، اکران عمومی فیلم خیابان های آرام منتفی می گردد!
کارگردان: «از تهیهکننده محترم نیز گله دارم! تقریبا هیچ عکسالعمل مناسبی در برابر بلایایی که بر سر فیلم نازل میشود؛ ندارد. هیچ اعتراضی را در برابر این موضوع منعکس نکرده است و حتی از من خواست که اصلاحات بیشتری را نسبت به آنچه که اعلام شده است، انجام دهم تا خدای نکرده کس دیگری هم از ما رنجیده خاطر نشود!»
در سال 1387کلید یکی از پرهزینه ترین سریال های تلویزیونی توسط مسئولین زده می شود. سریالی که تنها در یک فاز آن 12 هزار هنرور و 70 بازیگر مطرح کشور در آن حضور دارند.
در تیرماه سال 90 دارابی معاون سیما در باره پروژه فاخر « سرزمین کهن» چنین می گوید: « این مجموعه در 60 قسمت پیشبینی شده است و با توجه به داستان و کارگردانی خوب و استفاده از هنرمندان مجرب امید است یکی از بهترین مجموعه ها در حوزه انقلاب اسلامی باشد که مورد انتظار مردم است.
وی از حمایت و پشتیبانی معاونت سیما از این مجموعه همانند دیگر مجموعههای الف ویژه و تولیدات سیما خبر داد و گفت: "سرزمین کهن" تا پایان سال 1391 نهایی و آماده پخش میشود.»
در حالی که تهیه کننده سریال از آماده بودن 40 قسمت از سریال سرزمین کهن برای پخش از سیما در سال 92 خبر می داد، یکباره این خبر در رسانه ها تیتر اول شد! کمال تبریزی از اصلاح «سرزمین کهن» خبر داد.
کارگردان:«این اصلاحات، اصلاحات جزئی نبود، بلکه جدی و مفصل بودند یعنی یکسری نکات باید به متن اضافه شود؛ بنابراین در حال حاضر در مرحلهای هستیم که فاز یک و دو را اصلاح میکنیم.
او دربارهی زمان پخش سریال نیز توضیح داد: از طرف سازمان صدا و سیما پیشنهاد شده بود پاییز امسال و با شروع زمستان، پخش فاز اول و دوم را شروع کنیم، ما هم موافقت کردیم، ولی بعد از موافقت ما سازمان صداوسیما مخالفت کرد. »
آنهایی که دستی در تولید فیلم و سریال دارند می دانند اصلاحات جدی و مفصل سریالی که 40 قسمت آن آماده پخش است یعنی چند میلیارد خسارت! این بار دست گل آقای کمال تبریزی نه توقیف بلکه به اصلاحات مفصل سریال می انجامد.
اگر مسئولین سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خسارت های چند میلیاردی بابت تولید سریال « قصه های رودخانه»،«پاداش» و «سرزمین کهن» که آقای کمال تبریزی با معاونت مدیران سازمان بر بیت المال تحمیل کرده اند را نادیده می گیرند.
اگر به مجموعه ی فیلمهای تولید شده چهار ساله ی اخیر ایشان که هیچ یک امکان اکران عمومی نیافته است، دقت نمی کنند.
اگر فیلم توهین آمیز « دونده زمین» را برای ارزیابی دیدگاه های فکری آقای تبریزی مورد توجه قرار نمی دهند.
اگر سرکشی سرکار خانم فائزه هاشمی را در پشت صحنه سریال «سرزمین کهن » تنها یک دیدار ساده تلقی می کنند.
حداقل برخورد آقای تبریزی را با بازیگر فیلم قلاده های طلا را یک موضوع جدی تلقی کنند. اینکه آقای تبریزی به خود جرات می دهد با یک بازیگر جوان سینما تنها به جرم بازی در یک فیلم ضد فتنه سال88 چنین برخورد زشتی کند، آیا معنایی جزء این ندارد که باور قلبی شان همسویی با جریان فتنه است؟چگونه می توان قبول کرد که بزرگترین پروژه سیما در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران به اینگونه افکار، اندیشه ها و افراد سپرده شود؟
اینگونه است که می توان به صراحت اعلام کرد خسارت وارده بر فرهنگ و بیت المال بابت اتفاقی که این ایام در سازمان صدا و سیما توسط آقای تبریزی در جریان وقوع است ده ها برابر موضوعات جنجال برانگیز فیلم سینمایی «لاله» و مستند « زلال بی انتها» است. بر این اساس آیا ورود اهل رسانه و هنر و فرهنگ، نمایندگان مجلس و متدینین معترض بر موضوع پیشگفته انتظار بی جایی است؟