ادامه
ما آنها واقعا عین این جریان دانشگاه خودشان به وجود آوردند حالا میگویند و مدعی شدند. نمیدانم پریروز خواندید یا نه در روزنامه «صبح امروز». میگوید این جریان دانشگاه به وجود آمد که جناح راست، جناح محافظهکار، دست به یک کودتا بزند. واقعا پررویی، بیشرافتی، هر چیزی از این قبیل آخر تا چه حدی، که خودشان یک ماجرایی را به وجود بیاورند و خودشان هم مدعی میشوند و همه اینها واقعا پیرو و دنبال همان قضایا هست. برادران آدم نمیداند به کی درد دل بکند.
آقای سعید حجاریان، من واقعا در جریان نبودم. چند وقت پیش شک کردم و گفتم این سعید حجاریان که خط و خطوط اصلی را داده ببینیم کی هست، به بعضی از دوستان گفتم و به پروندهاش نگاه کردیم، سعید حجاریان خانمش هشت سال به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب محکومیت زندان دارد. برادر خانمش ده سال محکومیت دارد. حالا یک کسی اینجوری میآید مشاور رئیس جمهوری میشود، همه خط و خطوط را آن میدهد، کمیته شایعه و کمیته اجرایی را او هدایت میکند و درست میکند و آن ماجراها و این اتفاقات را دارد برای کشور هر روز بحران به وجود میآورد. هیچکس هم نیست که به داد این ملت برسد، به داد این حکومت برسد، به داد این انقلاب برسد که بابا بیایید اقلاً سابقه این سعید حجاریان را به مردم بگویند. واقعا بنده آن تحلیلی را که از اول داشتم با آخرین اطلاعاتی که آقای نیازی به بنده دادند، همان تحلیل است و این قتلها و ماجراها، معذرت میخواهم حتی نام یکی از روحانیون مجمع را برده آقای موسوی و گفته ما بعضی از کارهایمان را در این قتلها با اینها مشورت کردیم. خب چرا نمیآیند این آقا را احضارش بکنند و با او برخورد بکنند و در بیاورند این مطلب را؟ اگر از جناح راست کسی این حرف را میزد، پدرش را در میآوردند. واقعا آدم نمیداند که چرا در حکومت اسلامی رهبری این قدر مظلوم باشد. البته عزت و ذلت دست خداست.
این همه علیه رهبری اینها فعالیت کردند، تبلیغ کردند، دیدید که تا مردم احساس نگرانی کردند، چگونه از رهبری حمایت کردند و چه جمعیتی در تهران آمده بود که بیشک بنده میتوانم ادعا بکنم که بعد از بیست و دوی بهمن که هر سال جمعیت فراوانی میآید، بعد از فوت حضرت امام و تشییع جنازه امام(ره) تاکنون چنین جمعیتی به حمایت رهبری و نظام و انقلاب جمع نشده بودند. عزت و ذلت دست خداست. اما ما هم یک وظیفهای داریم. به هر حال آن چیزی که بنده به نظرم رسید و به نظر میرسد گفتهام، خواهم گفت و میدانید که اینها خرج هم دارد چارهای هم نیست. به هر حال یک کسی دست داده، یکی پا داده، یکی جان داده، یک کس هم باید آبرو و شخصیت خودش را بگذارد و بیاید و از رهبری دفاع بکند. واقعا آدم غمگین میشود که در زمانی که حکومت مال اسلام است، باز اسلام اینقدر مظلوم است. من یک نکته دیگری هم… (یکی از حضار سوال میکند. مفهوم نیست، ظاهرا سوال این است که در چنین شرایطی چرا مقام معظم رهبری با این جریان برخورد نمیکند؟) مقام معظم رهبری به نظر میآید که واقعا بهترین داریت را نشان دادند. فرض کنید یک سال قبل همین موقع مقام معظم رهبری میخواست خودش را وارد صحنه بکند و درگیر بشود، چه اتفاقی میافتاد؟ آیا ذهنهای حتی شماها هم آمادگی داشت تا مثلاً الان؟ قطعا اینجور نبود. مقام معظم رهبری با درایت کامل این پرونده را، بالاخره این پرونده هم جوری نیست که همیشه مخفی بماند. یک روزی این جریانات کشف خواهد شد و رسوائیان رسوا خواهند شد و خدا هم همیشه «من غیر لا یحتسب» حامی و پشتیبان است. خود بنده واقعا عرض میکنم هیچ حدس نمیزدم یک چنین جمعی، میدانستم جمعیتی میآیند و خود من اگر دویست هزار جمعیت، به هر حال رهبری است، ولی خیلی بیش از این حرفها بود. واقعا یک دستی غیبی پشت این انقلاب است. رهبری هم صحیح دارند عمل میکنند. زمان حضرت امام هم همین طور بود. حضرت امام تا نهایت آن جایی که امکان داشت، از بنیصدر حتی حمایت میکردند و تا آن روزهای آخر هم امام میفرمودند: «بنیصدر، رئیس جمهور ما، پسر ملای بنیصدر همدانی است.» مصلحت هم نیست که حالا نظام با، جملهای که خود مقام معظم رهبری به من فرمودند این که رهبری یک وظیفهای دارد که دولت و رئیس جمهور خودش رو که نمیتواند بیاید درگیر شود، و به من هم این اخطار را کردند و گفتند که شما خودتان میدانید، ولی بنده به هر حال باید از کیان دولت حمایت بکنم و اگر بخواهم چیزی بگویم، البته ایشان تأکید کردند و فرمودند تا زمانی که دولت رویاروی انقلاب و اسلام قرار نگرفته من وظیفه خودم میدانم که مثل حضرت امام از دولت حمایت بکنم و شما یک وقتی خلاصه مواظب خودتان باشید، اگر علیه دولت و رئیس جمهور چیزی گفتید، به خودتان مربوط میشود. خب من پای همه چیزها ایستادم و روزی که 15 اسفند بود، این خاطره فراموشنشدنی، همین اعتراض شما را من به مرحوم بهشتی کردم و آمده بودند و شعار میدادند مرگ بر … کفایت سیاسی را طرح کرد، تصویب کرد و حتی موافقین بنیصدر هم جرأت نکردند مخالفت بکنند و رأی ممتنع دادند و به راحتی و خیر و خوشی قضیه حل شد و تمام شد.
حالا من از ماجرای روز یکشنبه(78/4/20) دفتر آقا مطلبی را خدمت شما عرض بکنم، که شما مطمئن باشید که مقام معظم رهبری حساس هست و خودش دارد به خوبی هدایت و رهبری میکند. ببینید توی جریان چهارشنبه [23 تیر] واقعا جمعیت بیانتهایی که شرکت کرده بود، من یک ساعت تمام در یک خیابان جمعیت با سختی عبور کردم، یک عکس آقای خاتمی بود؟! این خیلی پیام داشت. این جمعیت، همه عکسهای مقام معظم رهبری بود. عصر روز یکشنبه در هیأت دولت بحث میشود و سه تا تصمیم میگیرد. یک: روزنامه سلام باز شود. دو: آقای لطفیان بر کنار شود. سه: فرماندهی تامالاختیار نیروهای انتظامی به دست وزیر کشور سپرده شود. چ
این ماجراها توطئهای بود همش برای همین و وزارت اطلاعات را که اینها داغون کردند، وقتی سعید حجاریان سخنرانی کرد و گفت که ما سنگرهای نظام را یکی بعد از دیگری در حال فتح کردن هستیم. من آن زمان هشدار دادم، مصاحبه کردم گفتم مواظب باشید این حرف آقای سعید حجاریان معنادار است. وزارت اطلاعات را داغون کردند و گرفتند. سپاه را که از همان اول اینقدر با آن برخورد کردند که به اصطلاح خودشان، نظرشان این است که فرماندهان را وادار به سکوت کردند. این نیروی انتظامی مانده بود. همه این نقشهها هم برای این بود که نیروی انتظامی را زیر سلطه خودشان قرار بدهند. نمیدانیم واقعیت دارد یا ندارد. حتی آقای تاجزاده را در نظر گرفتند به عنوان فرمانده نیروی انتظامی منصوب بکنند(خنده حضار). این سه تا اصل را هیأت دولت تصویب میکند و با دفتر آقا تماس میگیرند که سه نفر از وزراء با آقا کار دارند. آقای یونسی، آقای شمخانی و آقای مظفر. سه نفر را میفرستند خدمت آقا. مطالب را خدمت آقا مطرح میکنند. آقا میفرمایند که آقای یونسی تو چرا آمدی شکایتت را پس گرفتی؟
یعنی چه روزنامه سلام باز بشود؟ آخه چه کشوری است شما درست کردید، که نامه «محرمانه» او باید سر از روزنامه سلام در بیاورد، روزنامهها بزنند، این چه مدیریتی است؟ شما اصلاً مدیریت ندارید. تا یک خطری احساس کردید آمدید و عقبنشینی کردید و شکایت خودتان را پس گرفتید. این آقای یونسی. اما یکی دیگر این که آقای لطفیان را بردارید. آقای لطفیان چه گناهی مرتکب شده؟ اگر دلیل دارید، دلیلی ثابت میکند که آقای لطفیان باید برداشته شود، خب بگویید. من بر مبنای شرع عمل میکنم و اگر بیگناهی هم دلیل است، خب بگویید، پس باید وزیر کشور هم برداشته شود. همان اندازه آقای لطفیان در این قضیه نقش داشته که به قول شما وزیر کشور داشته، خب آن هم باید برداشته شود و ثالثاً، من فرماندهی را سپردهام به دست وزارت کشور، کجا وزارت کشور دستور داده، تمرّد کرده نیروی انتظامی که من برخورد کنم. یک مورد شما بیاورید. خلاصه مقام معظم رهبری آنچنان با قدرت با این سه نفر نمایندگان هیأت دولت برخورد میکنند که اینها میروند و گزارش را به آقای خاتمی میدهند و آقای خاتمی وحشت میکند. خب فردا هم که قرار است آقا صحبت بکنند. اگر همین برخوردی را که در جلسه خصوصی کردند، فردا هم در جلسه سخنرانی عمومی بکنند، دیگر هیچ چیزی از دولت باقی نمیماند. شبانه دست به دامن آقای هاشمی شدند و آقای هاشمی را فرستادند خدمت آقا که آقا بالاخره فردا کوتاه بیا و آبرویمان را نبر که آقا فرمودند: «نه من که نمیخواهم با دولت خودم در بیفتم. منتها آقایان چرا این طوری برخورد میکنند؟ من بالاخره تمام تلاشم بر این است که کشور آرامش داشته باشد. دولت کار خودش را بکند. مشکلات دولت را من دارم کمک میکنم که حل بشود. اما آقایان به جای این که مشکلاتشان را حل کنند، خودشان میآیند برای خودشان مشکل درست میکنند.»
به هر حال مقام معظم رهبری، شما مطمئن باشید که در جریان امور هست و راه صحیح و با درایتی انتخاب کرده اند. ان شاء الله حقایق برای مردم، مؤمنان روشن بشود. شما مطمئن باشید. ولایت و رهبری جزء اصول مذهب تشیع و با شیعیان آمیخته و ممزوج شده. شما مطمئن باشید که هر گاه خطری برای اصل انقلاب «ولایت» پیش بیاید، مردم در صحنه خواهند بود. اما این دلیل نمیشود که ما وظیفه خودمان را نشناسیم و دست روی دست بگذاریم و به آگاهی دادن که بزرگترین وظیفه و رسالت طلبههای امروز در سطح جامعه است، نپردازیم. چون وقت نیست من عذرخواهی میکنم. به نماز هم میخواهیم برسیم. از این که زیاد صحبت کردم و میدانم که سؤال هم باقی است. امیدوار هستم که در سال درسی آینده در مدرسه شهیدین خدمتتان برسیم و آنجا وقت بیشتری باشد که در خدمتتان استفاده خواهیم کرد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
منبع
http://www.nividar.com/news/537fb155b8a720298690fe2f