چند وقت پیش یعنی حدود 4 الی 5 ماه پیش توی این وبلاگ مطلبی تحت عنوان "همیشه پای یک زن در میان است " نوشته شده بود
جالب بود تا اون وقت فکر نمی کردیم کسی از بچه های دانشگاه شیراز ادرس این وبلاگ رو بلد باشند اما بعد از اون مطلب فهمیدیم که بابا همه می دونند و البته نمی دونند!!!!
خب بهرحال اون مطلب توی این وبلاگ گذاشته شد و از در دیوار پیام رسید که چرا این مطلب رو نوشتید و شما از هیچی خبر ندارین و .....................
البته بخاطر احترامی که برای دوستان (چه رفیق و چه نارفیق ) قائل بودیم اون یاداشت رو رمز دار کردیم .
دیروز برای تقریبا اولین بار بطور کامل اون رو خوندم .
برام جالب بود توی اون یاداشت هیچ اسمی نیامده بود ، هیچ اسمی !!!
نه اسم ستاد یا مجمع یا کانون اصلا اسم دانشگاه هم نیامده بود حتی نوشته نشده بود دانشگاه چه برسد به شیراز و ماندم که چطور اون مطلب رو به یک درگیری شخصی یا تشکیلاتی بین چند نفر ربط داده اند
ولی از مشهد بهم زنگ زدن که توی سرچ اینترنتی اولین صفحه میاد !!!!! که این حرف کاملا اشتباه بود .
توی اون مطلب بقول اقای قاسم جان گفته شده بود دوست اولی به دوست دومی داد دست دوست سومی تا رسید به یازدهمی و.........
بهرحال این مطلب رو نوشتم که کهنه سرباز فکر نکنه من چون ترسیدم و یا این که اون مطلب اشتباه بود و رمزدارش کردم .
و صد البته بخاطر احترامی که به رفیقام قائل هستم اون مطلب رو همچنان رمزدار نگه داشته ام ولاغیر
راستی
پنبه دزد دست به ریشش می کشه