توهین روزنامه آفتاب یزد به لنکرانی
صابرنیوز: آمدن و نیامدن هاشمی و گمانه زنی ها درباره وی، این روزها نقل محافل رسانه ای و سیاسی است. عده ای از حامیان وی با هندوانه زیر بغل گذاشتن ها و نوشابه باز کردن ها، سعی در اقناع وی برای حضور در عرصه مدیریت اجرایی، آن هم در سن 79سالگی(!) دارند. عده ای هم معتقدند هاشمی باید حرمت خود را نگه دارد و نیاید و مانند بزرگ ترها از کنار نظاره گر باشد. عده ای هم صریحاً می گویند اگر هاشمی بیاید، با شکستی سنگین تر از 84 روبرو خواهد شد.
البته شاهد اصلی اینکه هاشمی در صورت ورود با شکستی بزرگتر از سال 84 روبرو خواهد شد رامی توان در همان روزهای فتنه 88 و 9 دی و در ادامه در شعارهای راهپیمایی بعد از 25 بهمن 89 در تشییع جنازه صانع ژاله، و هر ساله هم در راهپیمایی 22 بهمن مشاهده کرد. این البته در کنار شرایط سنی هاشمی و این نکته که وی دو دوره رئیس جمهور بوده است، اقبال عمومی را از هاشمی برمی گرداند.
اما ترس و نگرانی روزنامه های زنجیره ای جریان هاشمی، از احیای گفتمانی که موجب شکست هاشمی در انتخابات 84 شد، در نوع خود جالب است. روزنامه «آفتاب» در تیتر یک خود امروز به این نکته اشاره می کند که «آیا سناریوی سال 84 تکرار می شود؟»
در ادامه این روزنامه به بیان دوقطبی شدن فضای انتخاباتی آن سال توسط احمدی نژاد می پردازد و علت رأی آوردن احمدی نژاد را به جای ارائه راهکار و برنامه به مردم، در نفی رقبا می داند.
این روزنامه، بعد از آن در اقدامی سخیف، کامران باقری لنکرانی را «هلوی احمدی نژاد» خطاب می کند و اظهار می کند که لنکرانی برای آنکه «احمدی نژاد84» شود، نیاز به یک محرک دارد! در ادامه اما این محرک را ورود هاشمی(!) بیان می کند.
آفتاب از مواضع لنکرانی علیه هاشمی تعبیر به سناریوسازی می کند و می گوید: «اما حامیان هاشمی اعتقاد دارند که این سناریو قابلیت تکرار و اجرایی ندارد. البته باید منتظر بود تا مشخص شود هلوی احمدی نژاد می تواند مثل او در سال 84 عمل کند؟ و مهمتر اینکه آیا مردم بازهم به این رویه "آری" خواهند گفت؟»
اینکه تحلیل نقادانه و تخریب این روزنامه ها چرا به نامزد یک جریان گفتمانی، تعلق دارد، خود نشانگر تعارض و تناقض مواضع فکری و سیاسی این گروه با گفتمان انقلاب اسلامی دارد. اما تحلیل های این جریان برای کاندیداتوری هاشمی بیشتر شبیه لطیفه ای سیاسی است.
باید گفت اولاً در سال 84، کسی که فضا را به آن شکل رقم زد، شخصی غیر از خود هاشمی نبود. وقتی بمباران های رسانه ای، در رسانه های منتسب به هاشمی، احمدی نژاد را تخریب می کرد، این جریان باید از بازخورد آن عبرت می گرفت که می بینیم با هلو خطاب کردن لنکرانی، نگرفته است.
ابزاری که اتفاقاً جریان هاشمی از آن همیشه مدد می جوید و به کار می گیرد، نفی رقبا است. برای مثال چرا تا به حال، خود جریان هاشمی ارائه راهکار و برنامه نکرده است؟ یا چرا هنوز اصرار به همان متد تکنوکراسی و سکولار سازندگی دارد؟ افزایش فاصله فقیر و غنی، تورم 49 درصدی، فضای بسته سیاسی، اقتصاد لیبرال ضد عدالت و ... ثمره های آن گفتمان غربی بود که البته به عنوان نقطه قوت از سوی رسانه های جریان هاشمی هنوز هم پیگیری می شود.
اینکه البته این جریان مطرود سیاسی، رقیب اصلی خود را نامزد اصلح جبهه پایداری می داند، امر مبارکی است. چرا که برای مردم به خوبی تبیین خواهد شد که مقابل خط «سازش با غرب و استکبار، اقتصاد ضدعدالتی، تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی، تقدیس تکنوکراسی و بسترسازی برای ضدیت با ولایت و همگامی با فتنه های دشمنان در داخل کشور» و در یک کلام خط «ترویج اسلام آمریکایی»، چه جریان و گروهی قرار دارد. البته این دو قطبی، به علت تکثر کاندیداهای حال حاضر، در عرصه انتخابات، میان نامزدها، به عنوان اشخاص حقیقی، شکل نخواهد گرفت، اما این دوقطبی در شکل گفتمانی به راه خود ادامه خواهد داد و در انتخابات آینده به حول وقوه الهی شاهد خواهیم بود گفتمان اسلام آمریکایی، به طور کامل از صحنه سیاسی کشور حذف می گردد.
منبع سایت رجا نیوز